1sabadyas.blogfa.com

khodamo-khodesh89.blogfa.com

کلبه ی درختی ما - و عشق ...

http://khodamo-khodesh89.blogfa.com/post-25.aspx

کلبه ی درختی ما. چشم هايت را ببند ، چشمانم را ميبندم تا لااقل پشت پلكهايمان با هم زندگي كنيم. و عشق جریان دارد. نوشته شده در ۹۱/۰۸/۱۱ساعت10توسط الهه ی باران. باز هم آن روز ها و شب هايي كه همرنگند. روز هيچ از روز پيدا ني. وشب از شب نگسلد گويي. آه گويا باز هم بايد. غرق خواهد گشت در بيهودگي. بس كه باران شبانروزي. و دريچه ي روزني زين سقف ماتمفام. هفته دوم آبان ۱۳۹۱. هفته سوم مرداد ۱۳۹۱. هفته چهارم فروردین ۱۳۹۱. هفته چهارم آبان ۱۳۹۰. هفته دوم مهر ۱۳۹۰. هفته سوم شهریور ۱۳۹۰. هفته چهارم مرداد ۱۳۹۰. پر سر و صفا.

khodamo-khodesh89.blogfa.com

کلبه ی درختی ما - نمیخوام

http://khodamo-khodesh89.blogfa.com/post-20.aspx

کلبه ی درختی ما. چشم هايت را ببند ، چشمانم را ميبندم تا لااقل پشت پلكهايمان با هم زندگي كنيم. نمیخوام یه روزی چشامو باز کنمو ببینم نیستی. از هر فردایی که میاد میترسم. از هر لحظه ای که حواست بهم نیس. نوشته شده در ۹۰/۰۸/۲۴ساعت20توسط الهه ی باران. باز هم آن روز ها و شب هايي كه همرنگند. روز هيچ از روز پيدا ني. وشب از شب نگسلد گويي. آه گويا باز هم بايد. غرق خواهد گشت در بيهودگي. بس كه باران شبانروزي. و دريچه ي روزني زين سقف ماتمفام. هفته دوم آبان ۱۳۹۱. هفته سوم مرداد ۱۳۹۱. هفته چهارم فروردین ۱۳۹۱. پر سر و صفا.

khodamo-khodesh89.blogfa.com

کلبه ی درختی ما - تموم شد(قسمت اول)

http://khodamo-khodesh89.blogfa.com/post-21.aspx

کلبه ی درختی ما. چشم هايت را ببند ، چشمانم را ميبندم تا لااقل پشت پلكهايمان با هم زندگي كنيم. سلام میدونم یه مدت نبودم خیلی بهم سخت گذشت شاید تا اینجا بوده نمیدونم! هر چی بین منو امین بود تموم شد.این عشق به 2سال نکشید امینه من عشق اول و آخرم واسه همیشه تنهام گذاشت.دیگه هیشکی واسم نمونده جز خدایی که هر شب از رو پشت بوم صدامو بهش میرسونم و باهاش درد و دل میکنم اما عذاب وجدان ندارم چون روی قولم موندم.نفسم یادته بهت قول داده بودم پای این عشق تا آخر عمر می مونم؟ خدایا عاشقم کردو کناره منه دیوونه. باورش نمیشد ...

khodamo-khodesh89.blogfa.com

کلبه ی درختی ما - دعامون کنین

http://khodamo-khodesh89.blogfa.com/post-12.aspx

کلبه ی درختی ما. چشم هايت را ببند ، چشمانم را ميبندم تا لااقل پشت پلكهايمان با هم زندگي كنيم. سلام دوستای گلم مرسی که به کلبه ی درختیمون سر. میزنینو خوشحالمون میکنین همه تونو دوس دارم همونطور. که خبر دارین فصل امتحاناست و درگیر کتاب جزوه ام. این روزا سرم خیلی شلوغه نمیتونم بیام نت از ۳۱خرداد. امتحانام شروع میشه امینمم که فردا قراره اولین امتحانشو. بده دعامون کنین که خیلی کمکمون میکنه شاید تا۲۱ تیر آپه. جدید نداشته باشم اما اگه بازم آپ شم خبرتون میکنم. دوستون دارم یه دنیا مواظب خودتون باشین. پر سر و صفا.

khodamo-khodesh89.blogfa.com

کلبه ی درختی ما - تست روانشناسی

http://khodamo-khodesh89.blogfa.com/post-14.aspx

کلبه ی درختی ما. چشم هايت را ببند ، چشمانم را ميبندم تا لااقل پشت پلكهايمان با هم زندگي كنيم. ۱ساختمانی که جلوی شما ظاهر شده است چیست؟ الف-یک قصر ب- یک موزه ج-یک هتل د-یک بنای مذهبی (مسجد-کلیسا-.). 2شما از چه طریقی وارد ساختمان میشوید؟ الف-پنجره ب- در ج- بالکن د- تونل زیر زمینی. وقتی وارد ساختمان شدید آن را بسیار مجلل و باشکوه می یابید.ناگهان صدای در زدن میشنوید.در را باز میکنید و کسی را میبینیدکه واقعا میخواستید با او باشید. 3 آن شخص کیست؟ به گشتن ادامه میدهید.پلکانی را میبینید که به طبقه بالا میرود.

khodamo-khodesh89.blogfa.com

کلبه ی درختی ما - قلب دوم

http://khodamo-khodesh89.blogfa.com/post-15.aspx

کلبه ی درختی ما. چشم هايت را ببند ، چشمانم را ميبندم تا لااقل پشت پلكهايمان با هم زندگي كنيم. خدا به تو دو تا پا داد تا با آنها راه بروی. دو تا دست داد تا نگه داری. شنیدن و دو چشم برای دیدن داد ولی چرا فقط یک. قلب به تو داد؟ تو رو به کس دیگری داد تا تو آن را پیدا. نوشته شده در ۹۰/۰۵/۲۵ساعت6توسط الهه ی باران. باز هم آن روز ها و شب هايي كه همرنگند. روز هيچ از روز پيدا ني. وشب از شب نگسلد گويي. آه گويا باز هم بايد. غرق خواهد گشت در بيهودگي. بس كه باران شبانروزي. و دريچه ي روزني زين سقف ماتمفام. پر سر و صفا.

khodamo-khodesh89.blogfa.com

کلبه ی درختی ما - تموم شد(قسمت دوم)

http://khodamo-khodesh89.blogfa.com/post-22.aspx

کلبه ی درختی ما. چشم هايت را ببند ، چشمانم را ميبندم تا لااقل پشت پلكهايمان با هم زندگي كنيم. سلام امروز رفتم پارک ادب کناره یادگاریمون نشستم کمی گریه کردم اما هیچ وقت سبک نمیشم.دقیقه ها سخت میگذرن دیشب تا ساعت 4بیدار بودم (الان 2روزه بیخیالمه)نمیدونم در چه حالیه نتونستم ازش بیخبر بمونم به (سعید-ح)اس دادم حالشو بپرسم گفت خوبه(خدارو شکر)از(سعید-ح)پرسیدم:هیچ دلتنگ من نیس؟ گفت:100%مطمئن باش که دلتنگت نیس! سوختن قصه ی شمع است ولی قسمت ماست. شاید این قصه ی تنهایی ما کاره خداست. آن قدر سوخته ام با همه بی تقصیری.

khodamo-khodesh89.blogfa.com

کلبه ی درختی ما - منتظرم

http://khodamo-khodesh89.blogfa.com/post-23.aspx

کلبه ی درختی ما. چشم هايت را ببند ، چشمانم را ميبندم تا لااقل پشت پلكهايمان با هم زندگي كنيم. نوشته شده در ۹۱/۰۵/۱۹ساعت4توسط الهه ی باران. باز هم آن روز ها و شب هايي كه همرنگند. روز هيچ از روز پيدا ني. وشب از شب نگسلد گويي. آه گويا باز هم بايد. غرق خواهد گشت در بيهودگي. بس كه باران شبانروزي. و دريچه ي روزني زين سقف ماتمفام. هفته دوم آبان ۱۳۹۱. هفته سوم مرداد ۱۳۹۱. هفته چهارم فروردین ۱۳۹۱. هفته چهارم آبان ۱۳۹۰. هفته دوم مهر ۱۳۹۰. هفته سوم شهریور ۱۳۹۰. هفته چهارم مرداد ۱۳۹۰. هفته دوم مرداد ۱۳۹۰. پر سر و صفا.

khodamo-khodesh89.blogfa.com

کلبه ی درختی ما - خودمو خودش آشتی کردیم

http://khodamo-khodesh89.blogfa.com/post-10.aspx

کلبه ی درختی ما. چشم هايت را ببند ، چشمانم را ميبندم تا لااقل پشت پلكهايمان با هم زندگي كنيم. خودمو خودش آشتی کردیم. واي سلام سلام خوش اومدين صفا آوردين. واي بچه ها خيلي خوشحالم. هيچ وقت فكرشم نميكردم دوستيمون به يه سال بكشه. امينم خيلي دوست دارم قده تموم ستاره هاي آسمون. حالا وقته رقصه دست بزنين ما برقصيم هوراااااا. حالا۶و هشتیاا بیان وسط سریع. بيا شمع ها رو فوت كن كه۱۰۰سال با هم باشيم. تولد تولد تولدمون مبارك مبارك تولدمون مبارك. وقتشه آرزو کنیم امینم آرزوتو کردی؟ دعامون كنين دوستاي گلم). هفته سوم اردی...

khodamo-khodesh89.blogfa.com

کلبه ی درختی ما - آنقدر باورت دارم که وقتی میگویی باران خیس میشوم

http://khodamo-khodesh89.blogfa.com/post-8.aspx

کلبه ی درختی ما. چشم هايت را ببند ، چشمانم را ميبندم تا لااقل پشت پلكهايمان با هم زندگي كنيم. آنقدر باورت دارم که وقتی میگویی باران خیس میشوم. دلم خسته اس ، افکارم پریشونه. امروز عصر همش بارون. بارید انگار آسمونم دلش گرفته! خواستم آروم بگیرم برگشتنی از. نداشتم ، اون منو ندید اون هیچ وقت منو ندید گذاشت. دیروزش خونه که رسیدم مثه همیشه رفتم تو حیاطو. دراز کشیدم زیر بارون. که با من به دنیا اومدو با خودم بردم. و اون میگفتو من. تو نمیتونی ازش جدا شی. آره خودم گفتم حالام باید پای حرفم وایستم. بیا بشین رو دلم و.