pechpecheh.blogfa.com
با پچپچه های پاییز - میخائیل شولوخوف خالق دن آرام
http://pechpecheh.blogfa.com/post-24.aspx
با پچپچه های پاییز. گزیده هایی از شعر و ادبیات انقلابی. میخائیل شولوخوف خالق دن آرام. نوشته شده در شنبه نهم تیر ۱۳۸۶ساعت 10:49 توسط مزدک. براي هر ستاره اي كه ناگهان. دلم هزار پاره است. دل هزار پاره را. خيال آن كه آسمان. پر از ستاره است. انجمن دوستداران احسان طبری. ترانه های سرزمین خورشید. گزیده های آرش و آیدا. توی قاب خیس این پنجره ها. دختری از تبار ماه هفت. سیاه مشق های من. پرنده ای در دوزخ. يادداشت هاي خلوت تنهايي. هديه اي براي خاك.
pechpecheh.blogfa.com
با پچپچه های پاییز - محمود درویش شاعر مقاومت
http://pechpecheh.blogfa.com/post-30.aspx
با پچپچه های پاییز. گزیده هایی از شعر و ادبیات انقلابی. محمود درویش شاعر مقاومت. در دهكدهای از فلسطین به نام "بروه" متولد شد. این "بروه" همان است كه ناصر خسرو از آنجا گذر كرده و مینویسد: "به دیهی رسیدم كه آن را برده میگفتند. آنجا قبر عیش و شمعون علیهماالسلام را زیارت كردم.". اسرائیلیها این دهكده را به آتش كشیدند و محمود درویش شش ساله بود كه مجبور شد به همراه خانوادهاش به لبنان پناهنده شود. بعدها در مبارزات مردم فلسطین شركت كرد و این زمانی بود كه. برای ادامه تحصیل به مسكو سفر كرد و پس از مدتی به قاهره رفت.
bnahayat.blogspot.com
Nahayat: 12/01/2002 - 12/08/2002
http://bnahayat.blogspot.com/2002_12_01_archive.html
Friday, December 06, 2002. رضا زاده . وزنه بردار . يه پيشنهاد كلان و شيرين از تركيه دريافت كردكه درقبال ده ميليون دلار و ماهي دويست هزار دلار (يا دويست و پنجاه هزار ) براي تركيه وزنه بلند كندو او نپذيرفت . اينجا به او يك پژوي 206 و يك زمين دويست متر مربعي دركيش دادند. فدراسيون وزنه برداري نيز مي داندو اذعان داردكه درقهرماني او نقشي نداشته است . چندي پيش تلويزيون سرفوتبال هنرمندان و پرسپوليس فوتباليست جواني را روي ويل چير نشان داد كه از مردم كمك مي خواست و فلج شده بود . بعد ديدم كه خيلي باارزش است كه رضاز...
bnahayat.blogspot.com
Nahayat: 12/15/2002 - 12/22/2002
http://bnahayat.blogspot.com/2002_12_15_archive.html
Wednesday, December 18, 2002. اون روز برف بود؟ اون روز كه اون بغل گل نرگس را تا خونه برديم . امروزكه برف مي ياد. تا حالا دچار اين تفكر وگاهي توهم شده ايد كه اگر بخواهيد آدم مسوولي نسبت به خودتون و ديگران باشيد بايد بخشي از خاطرات و احساسات خودتون رو ناديده بگيريد . من خيلي اوقات دچار اين تفكر و يا توهم مي شم ( توهم مي گم چون بهم مي گن خيلي خودت رو قبول داري كه اين طوري فكر مي كني )فكر مي كنم اگر الان به يكي زنگ بزنم وبگم چه طوري؟ بعد من مي فهمم كه من و او يك خاطره مشترك داريم و اين خيلي خوبه و ذوق مي كنم .
bnahayat.blogspot.com
Nahayat: 01/12/2003 - 01/19/2003
http://bnahayat.blogspot.com/2003_01_12_archive.html
Saturday, January 18, 2003. مامان فخري لگنش شكسته . يعني تازه اسباب كشي كرده بودند كه مامان فخري توخونه جديد خورد زمين لگنش شكست يعني ما اين طور فكر كرديم اما دكترها مي گن توي اين سن (نود و سه سالگي )اول لگنشون مي شكنه بعد مي خورند زمين! خانم پرستار مامان فخري رو براي جراحي آماده مي كرد. يكي از كارهايي كه كرد زدن موهاي تن مامان فخري بود . تقريبا موي خاصي جايي نمونده بود غير از يك جا! Posted by Raha @ 11:53 PM. Friday, January 17, 2003. امروز تصميم گرفتم يه خونه توي شهرك غرب بخرم . Posted by Raha @ 4:25 AM.
thatemptation.blogspot.com
وسوسه: June 2005
http://thatemptation.blogspot.com/2005_06_01_archive.html
Tuesday, June 28, 2005. I don't believe in apples, homosexuality, or hell. Posted by Maryam at 2:16 AM. Saturday, June 25, 2005. تا ما باشيم و يادمان نرود که ايران فقط يک مشت بچه سوسول (! نيست که پژوی 205 سوار شوند - يا اگر آن نبود پرايد سفيد! موبايل نوکيا داشته باشند، از گلستان -يا بازارچههای مشابه- خريد کنند، دايدو گوش کنند، و لباسهايی بپوشند که روش به زبانهای غريبه مزخرفاتی نوشته باشد که خودشان هم نفهمند. از اينجا که من نشستهام گاهی همه چی اينطوری به نظر میرسد:. های انگليسی. هنوز خيلی مانده. يکی-دو رو...
thatemptation.blogspot.com
وسوسه: January 2006
http://thatemptation.blogspot.com/2006_01_01_archive.html
Tuesday, January 24, 2006. فکرش رو که بکنی، حتی بدترین سناريوش هم اونقدرها بد نيست. پینوشت: عکس مال یه سال پیشه. Posted by Maryam at 9:42 PM. Monday, January 23, 2006. بايد به عرضتان برسانم که بيست و يک سالگی خيلی از بيست سالگی بهتر است. غير از آن حرفی نيست. دعا بفرماييد که پيدا شود. حرف را میگويم. Posted by Maryam at 10:44 PM. Thursday, January 12, 2006. Posted by Maryam at 4:48 PM. Sunday, January 08, 2006. خلاصه اینکه: شايد دوباره برگشتم. Posted by Maryam at 5:21 PM. هيچکدام از اتفاقها حقيقت ندارند!
thatemptation.blogspot.com
وسوسه: March 2006
http://thatemptation.blogspot.com/2006_03_01_archive.html
Thursday, March 09, 2006. حتی با وجود اين. تا مدتها فکر میکردم میشه برگشت. میدونی، امروز داشتم فکر میکردم که ديگه من و تو دو تا آدم نيستيم با يه عالمه ديوار بينمون. حالا مثل دو تا آدميم رو دو تا جزيره و بينمون ميليونها کيلومتر آبه. دو تا آدم که يادشون رفته اون جزيرهی ديگه اصلا وجود داره. ديوارها رو میشد خراب کرد، حتی اگه من تنبلتر از اونی بوده باشم که برم خرابشون کنم. اما حالا حتی ديگه ديوار هم نيست. هر کدوممون يادمون رفته که اون يکی وجود داره. من اينجام. من هستم. يادت نره که من هستم! میگی من مشکل دارم؟
thatemptation.blogspot.com
وسوسه
http://thatemptation.blogspot.com/2006/02/intimate-blurs.html
Thursday, February 09, 2006. Posted by Maryam at 9:57 PM. بابا اون ناشناس نبود. من بودم. این خود سهراب ا که داره مینویسه: تا به امروز تو هرجا هم که بودی به هر سفری هم که رفتی یک خونه هم در دل من داشتی و خونهای که هر بار با علاقه گردگیری میشه بهاش رسیدگی میشه شاید که تو هر لحظه از سفر برگردی و بخوای یک دم آروم بگیری. حتی کلید هم لازم نداری. و البته همانطور که برای قفل کردن کلیدی هم نداری. و خانهای که در طوفانیترین شبها تنها گذاشتی هنوز هم تخریب نشده جدا از این واقعیت که سنگ و چوب هم عمر خودشون رو دارن.